جشن دندونی رونیا جون
ما دوسه روز پیش رفتیم جشن دندونی رونی جون پسرم شما اونجا خیلی پسر خوبی بودی بیشتر وقت رو با خودت رقصیدی و به نظرم با صدای موزیک حال کردی اخرش ولییییییییییییی یه دست گل بزرگ به اب دادی اون هم این بود که وقتی اومدم پوشکت کنم تا بازت کردم دوییدی رفتی پشت کمد رونیا یه دفعه دیدم صدای شکستن میاد واییییییییمامان جان باورم نمیشه تو واسه اولین بار یه ظرف خیلی بزرگ کریستال رو شکوندی اونم خونه خاله عسل ما خجالت کشیدیم بعدش دیگه خداحافظی کردیم اومدیم خونه و شما تا صبح فردا خوابیدی ...
نویسنده :
sanaz ghazilo
11:00